جستجو
-
۳تصویر
نامه از حمیدالسلطان
دو برگ نامه: احتمالا از حمیدالسلطان، درباره دریافت نامه مخاطب و آرزوی توفیق او در عبادات؛ کاسه میرزا علی اصغر خان و دادن آن به خانه اش؛ اجاره زاویه و ورقه، مخاطب او را فریب داده و اجاره نامه را طور دیگری داده که باید به این اختلاف در ملاقات حضوری رسیدگی نمایند؛ درباره سهم ورقه که پانزده خروار معین شده نیز اختلاف وجود دارد؛ تشکر از سرکار علیه عالیه و حاجیه خانم که به یاد او بوده اند و عرض سلام به آنها؛ صورت آقا رضا قلی و گرفتن زردآلو برای خانه نویسنده و مخاطب؛ تولد مولود جدید، از والده صدیقه خواسته از جانب او به همشیره تبریک بگوید؛ خواسته مخاطب نامه ای جداگانه بنویسد و در آن به شدت گرفتن مرض...
-
۲تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
منتصرلشکر خطاب به نورچشمی عمید لشکر [میرزا ابوتراب]، در خصوص دریافت نامه اول محرم او در دوم صفر و خوشحالی از سلامتی خانواده؛ چون عمید لشکر چیزی در مورد میرزا محمود خان، میرزا احمد خان، و میرزا محمد خان ننوشته، نگران است که مبادا به آنها سرکشی نمیکند، و میخواهد هرروز به آنان سرکشی کند و به درس و مدرسه آنها توجه کند؛ فرستادن پول و نامه برای آنان توسط آدم سرهنگ؛ گرفتاری در چهاراویماق و سرکشی به دهات؛ خواسته از حالات خانه برای او بنویسد؛ تقاضای فرستادن توتون، کاغذ، و پاکت با حامل؛ به والده مقامی سلام رسانده؛ در ادامه مینویسد نورچشما میخواهم صغرا خانم دختر همشیره را بدهم به حسینعلی برادر...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر (با مهر عمید لشکر در پشت)؛ محتوای نامه از قرار زیر است: دریافت نامه مخاطب که سطوة السلطنه آورده؛ دادن قبض مقرری به محمد علی و علی اکبر رحیم بر اساس دستور مخاطب؛ طلب نظام العلماء از حاجی سطوة السلطنه و مقرری سربازها؛ رسوم سواره مکری و علت صدور برات قبل از دریافت رسوم؛ پول شاهزاده دارا؛ اطمینان دادن در مورد خانه و نورچشمان و میرزا ابوترابخان که مشغول خواندن گلستان است و مشق می کند؛ خانه میرنظام و موضوع رسومات و ثبت کتابچه مواجب و برات فوج؛ رفتن اسدالله خان یاور؛ میرزا ابوترابخان می گوید گلستان می خوانم و تقاضای ساعت و خلعت لـله را کرده؛ اینکه تیولات...
-
۲تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصرلشکر خطاب به نورچشمی عمید لشکر [میرزا ابوتراب]؛ درخصوص مشغله زیاد کاری و اینکه اجلال الملک به نویسنده اجازه مرخصی نمیدهد و او از تنهایی و بی مصاحبی خسته و دلتنگ میشود؛ اشاره به فرستادن دو طغرا برات که یکصد و پنجاه تومان است و درخواست از مخاطب برای گرفتن برات از صراف و دادن صد تومان از آن به مجد الفضلا، برادر میر عبدالله خان سرهنگ، بابت قرض نویسنده برای خرید ملک زاویه و پس گرفتن تملک شرعی او و دادن آن به خانه به علاوه برات پنجاه تومان برای خرجی خانه و سفارش به خانه برای ملاحظه در خرج کردن چون که مداخلی ندارند؛ خود را در ارومیه مشغول کرده است؛ در هر صورت والده نورچشمی میرزا...
-
۲تصویر
نامه از سطوة السلطنه
تاریخ نامه هفتم شوال و محتوای آن به شرح زیر است: احوال پرسی؛ در باب ملاقات با مشیر دفتر در خصوص انتقال تیولات مخاطب از هشترود در جزو کتابچه چهاراویماق و دادن خبر اتمام این کار با چاپار بعدی؛ سؤال درباره تأخیر در فرستادن دویست تومان برات نور چشمی حسن آقا؛ درخواست فرستادن کتابچه مواجب سال گذشته فوج ناصر و کتابچه های فوج قهرمانیه؛ سفارش رساندن پاکت ضمیمه برهان الملک و گرفتن جواب نامه و ارسال آن؛ پاکت به مهدیقلی خان پدر زن میرزا هاشم تعلق دارد؛ اطمینان دادن از بابت میرزا مهدیخان که او همه روزه سر خدمت حاضر است.
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصرلشکر به میرزا ابوتراب عمید لشکر؛ درخصوص بازگشت از مراغه و اقامت کوتاه در قریه زاویه، سپس رفتن به خانه غفورخان و رفتن به راسکان و دیدن آقایان در آنجا؛ هر کس از رفتن شما میشنود بنده را مذمت میکند، یقینا خود شما هم پشیمان شدهاید؛ آرزوی سلامتی و خوشحالی؛ نورچشم مکرم عضمت [عظمت] خانم که آسوده شد خیلی خوب است؛ نگرانی از بابت ننوشتن نامه توسط میرزا محمود خان؛ گرفتن آرد از عطا خان و دادن قبض رسید؛ رفتن محمود خان به خانه سرخاب؛ درباره خرید روغن هم برای خود مخاطب و هم برای خانه نویسنده و گرفتن هزینه آن از زن عمو؛ فرستادن گندم بعد از امن شدن راهها؛ درخواست برای فرستادن یک بسته کاغذ...
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر و دیگران
نامه به تاریخ ۲۸ رجب، در سه بخش: ۱- به عمید لشکر، خبر از دریافت نامه بدون تاریخ وی توسط محرم؛ فرستادن گندم از طریق حاجی اسماعیل؛ ابلاغ سلام والده مقامی و نورچشمان بیوک خانم و راضیه خانم و اهل خانه؛ سفارش به قناعت در مصرف کاغذ به دلیل گران شدن کاغذ؛ فرصت نشده برای مخاطب جوراب بخرد، بعد میفرستد؛ درخواست مطالبه پول ملک احمد آباد که توسط حمید خان فروخته شده، عبدالرزاق خان پول و گندم را نفرستاده است و خواسته مطالبی که در صفحه مقابل برای حمید خان و عبدالرزاق خان نوشته به آنان برساند و آنان را روانه شهر کند و اگر نیایند مأمور دیوان برای احضار آنان فرستاده میشود؛ ۲- صفحه مقابل خطاب به حمید خان، و...
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به عمید لشکر
نامه خطاب به نورچشمی عمید لشکر [میرزا ابوتراب]، با مهر و امضای منتصر لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: اشاره به دریافت نامه مخاطب از طریق مشهدی بیرامعلی؛ صدور براتها در چهاراویماق؛ در خصوص اینکه پول ندارد و اینکه مخاطب به تدبیر نویسنده عمل نکرده و به تبریز رفته است؛ بیست روز تمام در ولی حسن ناخوش بستری بوده؛ دو روز است به احمد آباد آمده، قصد دارد نزد صولة السلطنه رفته و بگوید سرگردان است و محل سکنا ندارد و تبریز هم به جز صدمه ثمری ندارد؛ فرستادن پنج خروار و دو من گندم از ولی حسن و خواسته آن را فروخته کرایه را بدهند و باقی را خرج کنند و گلایه از گرانی کرایه و ارزانی گندم؛ آمدن امینالشرع...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
[احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر]؛ درباره خواندن نامه مخاطب که خطاب به مشهدی محمد آقا نوشته بوده و اظهار مسرت از سلامتی او؛ لباس سلام در ۲۵ ماه رجب فرستاده شده؛ درخواست نوشتن نامه به صورت هفتگی؛ اخباری درباره معتمدالسلطان علینقی خان سرهنگ و اینکه به او منصب سرتیپ فوج ناصری داده شده؛ گرفتن طلب و تنخواه و خبر رساندن به سطوة السلطنه؛ درباره بیست و پنج تومان متعلق به شاهزاده دارا؛ رسیدن نور چشم زهرا سلطان به تبریز و سلامتی وی؛ میرزا ابوترابخان مشغول درس و مشق و یاد گرفتن قرآن است و نویسنده از او در این خصوص مراقبت می کند؛ درخواست پول برای خریدن لباس برای زهرا سلطان و سایر نور چشمان، کلیچه و...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
خطاب به عمید لشکر، احتمالا از منتصر لشکر؛ درخصوص دریافت کاغذ و پاکت و براتها و لباس در قریه نظر کهریزی، اظهار خوشحالی از سلامتی خانواده، تقاضای فرستادن برات مواجب بابا خان، درباره علت عدم وصول براتهای پیچی ئیل و وعده وصول براتهای همان سال به زودی؛ مالیات در دست نویسنده است و از این بابت نگرانی وجود ندارد، درباره گرفتن کاغذ غله از شاهزاده، به علت دوری نویسنده از او هنوز موفق به گرفتن نشده؛ سفارش به مخاطب برای ملاقات با محتشم دیوان و بشارتالدوله در تبریز در خصوص محل غلهاش که هشترود است؛ نویسنده در آنجا ملک و دیوان بدهی دارد؛ گرفتن برات برای هشترود، اشاره به تدارکات زمستان و فرستادن یک...